up to date جالبترین و مهیج ترین و بروزترین موضوعات رو اینجا دنبال کنید 15 آذر 1391برچسب:مجسمه ی آزادی آمریکا , :: 16:7 :: نويسنده : natanaeel
این مجسمه در جزیره آزادی در بندر نیویورک نصب شده و به صورت نمادی برای خوشآمد گویی به مسافرانی که راه دریا به نیویورک میآیند درآمدهاست. این مجسمه که با رویهای از مس پوشش یافته، در سال ۱۸۸۶ به مناسبت یکصدمین سال استقلال آمریکا از بریتانیا و به عنوان نمادی از دوستی فرانسه و آمریکا به این کشور اهدا شدهاست. ![]() طرح مجسمه را فردریک بارتولدی مجسمهساز فرانسوی، و سازه درونی آن را گوستاو ایفل، مهندس فرانسوی برج ایفل، طراحی کردهاند. اوژن ویوله لودوک نوع مسی را که برای پوشش مجسمه بکار رفته انتخاب کردهاست. مجسمه به شکل شخصیت زنی است ایستاده در حال گام برداشتن، که دور سرش را هفت اشعه نورانی فراگرفتهاست. او با دست چپ خود یک لوح سنگی را نگه داشته و با دست راست خود مشعلی فروزان را بالای سر خود نگه داشتهاست. روی لوح سنگی با شمارههای رومی نوشته شده JULY IV MDCCLXXVI که نشانگر ۴ ژوئیه ۱۷۷۶ (میلادی) و تاریخ استقلال آمریکا است. امروزه مجسمه آزادی یکی از نمادهای مشهور کشور آمریکا است. قبل از همگانی شدن سفرهای هوایی، مجسمه آزادی اولین نشانی از آمریکا بود که مسافران کشتیها هنگام نزدیک شدن به سواحل آمریکا مشاهده میکردند. از نظر شمایل ظاهری، طراحی این مجسمه به مجسمه باستانی غول رودس و مجسمه کارلو بوروموئه کشیش ایتالیایی شباهتهایی دارد. این مکان یک میراث جهانی یونسکو در آمریکا میباشد. این تندیس، با مدیریت "الکساندر ایفل" طراح برج ایفل، ساخته شده است. ارتفاع خود تندیس 3/45 متر است که بر روی پایه گرانیتی به ارتفاع 2/46 متر قرار داده شده است و در مجموع ارتفاع آن 5/91 متر می باشد. وزن آن 625 تن و هزینه ساخت آن 250هزار دلار است که از سوی دولت فرانسه هزینه شده است. تنها ساخت پایه این تندیس که 200هزار دلار بود، توسط آمریکا پرداخت گردید. تندیس دارای 168 پله است که بازدیدکنندگان را تا بالای برج راهنمایی می کند؛ تاجی که بر سر مجسمه آزادی قرار دارد، شامل 25 پنجره و 7 اشعه است که از آن خارج شده اند. زیر هر اشعه اتی گران قیمت قرار دارد. آیا این ات به گفته "علی معلم" شاعر معاصر، نتیجه "تاراج ملک عجم" ا ست...؟ این مجسمه را فرانسه به آمریکا به واسطه تاریخ رهایی آمریکا از نماد استعمار یعنی بریتانیا، هدیه کرده است.) ساخت پایه مجسمه که زیر نظر آرشیتکت آمریکایی ریچار موریس هانت انجام میشد، در 22آوریل 1886 تکمیل شد. بارتولدی پیش از این کار ساخت مجسمه را در ماه ژوئیه 1884 بهپایان برده بود و این مجسمه که برای انتقال به آمریکا به 350 بخش تقسیم شده بود، در 17 ژوئن 1885 به وسیله کشتی فرانسوی ایسره به نیویورک منتقل شد. نصب مجسمه رویپایه جدید خود در نیویورک چهار ماه به طول انجامید و بالاخره در 28 اکتبر 1886،یعنی 10 سال پس از صدمین سالگرد استقلال آمریکا، از مجسمه آزادی در حضور گرورکلیولند، رئیسجمهور وقت آمریکا و هزاران نفر از مردمی که برای این مراسم به بندرنیویورک آمده بودند، پردهبرداری شد. مدل این مجسمه "شارلوت بارتولدی" همسر بارتولدی، سازنده این مجسمه است ولی خود سازندگان فرانسوی این مجسمه تأکید کرده اند که این تندیس، معشوقه اسکندر مقدونی (تائیس) سپس بطلمیوس اول بوده است. اما تائیس کیست؟ مجسمه آزادی، تائیس و حمله اسکندر برای روشن شدن شخصیت این زن، باید نگاهی به گذشته ایران باستان و هنگام حمله الکساندر-یا همان اسکندر مقدونی،به ایران داشته باشیم. الکساندر در میان غربیان قهرمانی بزرگ و بی نظیر شناخته می شود؛ اما در میان ملت ایران شخصیتی بدنام و ویرانگر است. در متون زرتشتی، از وی همواره به عنوان "گجسته"(ملعون) یاد شده و همراه ضحاک و افراسیاب از کارگزاران اهریمن به شمار آمده است. عده ای سعی در انکار وجود شخصیت تاریخی به نام اسکندر مقدونی دارند، ولی این به معنای نادیده انگاشتن انبوهی از آثار و اسناد تاریخی و باستان شناسی و حذف تاریخ اسکندر و سلوکیان و خلایی زمانی به مدت بیش از صد سال از تاریخ ایران است. اسکندر مقدونی، مردی متولد مقدونیه بود. بزرگ ترین و مهمترین جنگ اسکندر، نبرد با امپراتوری وسیع و قدرتمند هخامنشیان بود. نبرد اسکندر و پادشاه ایران، چند بار به عقب نشینی وی انجامید، اما سرانجام با تضعیف روحیه سپاهیان ایران، ورق به نفع یونانیان برگشت و اسکندر، داریوش را در منطقه "گیل گمش" شکست داد. تخت جمشید به آتش کشیده شد در شب پیروزی، اسکندر و افسرانش در تخت جمشید (پرس پولیس) قصر باشکوه ایرانیان، جشن گرفتند. اسکندر همواره در سفرهای خود چندین زن بدنام و رقاص یونانی همراه خود می آورد. یکی از این زنان، تائیس بود؛ کنیزی اوشلیمی که به خاطر زیبایی به دربار اسکندر راه یافته بود. وی که با آمدن شاهزاده اسیر ایرانی و دختر داریوش سوم "استاتیرا" جایگاه خود را در خطر می دید، سعی داشت انتقام خود را از او بگیرد. بنابراین، دنبال موقعیتی بود که غرور تمام ایرانیان را بشکند و آنان را خوار و خفیف کند. در آن جشن، او آن قدر به اسکندر شراب خوراند که عقل او را کاملاً زایل کرد و سپس از او خواست به انتقام معبدی که در آتن توسط خشایارشاه به آتش کشیده شد، پرس پولیس را آتش بزند. اسکندر مشعل آتش را به تائیس داد و او هم پرده های حریر و نشان قصر را آتش زد. مدتی کوتاه، قصر یکپارچه آتش شد. فردای آن روز، اسکندر بر تپه ای ایستاده بود و پشیمان به نتیجه کار خود می نگریست. اکنون، تائیس به عنوان نماد آزادی، بر آبهای آتلانتیس ایستاده است . نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان |
|||
![]() |